-
سال نو مبارک
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 13:19
از همین جا از همین حالا بوی سبزه و عید و بارون و نسیم خنک بوی خوش علفهای بهاری پیشکش همه دوستای خوب سال ۱۳۹۲ به همه تون مبارک
-
نتیجه
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 14:29
- خوب گوش شیطون کر و چشمش کور و پاش لنگ.....دیگه آخرای کارای معروف به خونه تکونی رو دارم تجربه میکنم.یه کمی شستشو مونده و اتوی یه پرده آویزون نشده و مرتب کردن کتابخونه ... مابقی کارها تموم شده به لطف ایفای نقش کوزت توسط بنده بمدت 2 روز آخر هفته در منزل اونم دست تنها چون همسری کارای شرکتشو توی دست داره و در منزل مامانش...
-
فکر
چهارشنبه 23 اسفندماه سال 1391 14:44
چقدرررر دوست داشتم دیشب که برای بار دوم پرده آشپزخونه رو توی ماشین انداخته بودم و این بار با پودر و نرم کننده Peros شسته بودم و نم دار درآوردم با همون رطوبت یه بنده خدا دوباره نصب میکرد و منو از شر فکر کردن به اینکار و اتو و ... راحت میکرد.چی میشد آخه؟ اگه فکر می کنین منظورم همسرمه سخت درست فکر کردین!!!
-
خرید طولانی
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1391 10:20
دیروز کلی خرید انجام دادم.باورم نمیشد ۵ ساعت طول کشیده باشه. دیگه آخراش رفتم خدمت مامان که قرار شام داشتیم و سوپ خوشمزه و گرم مامان و زرشک پلوی مرغ عالیشو نوش جون کردم.هم خسته بودم هم گشنه.خیلی چسبید.دلتون نخواد... راستش از وقتی برنامه ناهار توی اداره بخاطر تغییر تایم کاری و تعطیلی ۵ شنبه راه افتاده من یکی بسیار...
-
اشتغال جدید من
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1391 15:23
دیشب داشتم به همسرم میگفتم اگه منو تشویق و حمایت میکردی تا حالا یه بوتیک توپ یا از همین استورهایی که لباس و کیف و کفش و ... دارن برای از بچه تا بزرگ گرفته، زنونه و مردونه و دخترونه و پسرونه داشتم و کلی پیشرفت کرده بودم.البته هر از گاهی که فعالیتی از فردی از گوشه و کنار بگوشم میخوره دوباره این داغ دلم تازه میشه و .......
-
خونه تکونی
شنبه 19 اسفندماه سال 1391 12:22
دو روز تعطیلی واقعا برای خونه تکونی بدردم خورد.میشه گفت بخش بسیار بسیار قابل توجهی از کارها انجام شد.باقی مونده با اختصاص یکی دو روز تعطیلی و غیر تعطیلی تا پایان سال قابل انجامه.مهم اون آرامشه است که من الان بهش رسیدم خدایا شکرت که با تن و بدن سلامت و محکم و بدور از هر مریضی از پس خیلی کارها براومدم پ.ن۱: دیروز خانم...
-
بقیه اسفند
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 08:07
به لطف تعطیلی ۵ شنبه و جمعه و کارگری که از ۲ ماه پیش قول داده این جمعه بیاد کمک تصمیم دارم تمام کارامو انجام بدم حتی به قیمت خودکشی.....! چاره ای نیست از کشدار شدن کارای این چنینی اصلا خوشم نمیاد که هی دق بخورم و بهشون فکر کنم دوست دارم بقیه اسفند دوست داشتنی رو در کمال آرامش طی کنم و هیچکدوم از نشونه های بهار زیبا از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 12:14
۵شنبه و جمعه گذشته با وجود مهمونای عزیز همسری و جلسه هیئت مدیره در منزل ما عملا از بین رفت و امیدم برای شروع کارهای نظافت عید ناامید شد. تازه بحدی بخاطر پذیرایی مهمونها این سری بهم سخت گذشت که .... سابقه نداشت من کم بیارم اینا نشون میده تازه شدم مثل خیلی خانمهای دیگه که باید دیگه به فکر خودم هم باشم و دیگه اونقدر...
-
۵۰درصد
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 11:39
طبق برنامه ریزی اخیر و در پاسخ به حس تنوع طلبی بنده قرار بر این شده که خونه رنگ آمیزی بشه و تعمیرات جزئی هم لازم داره.منتها احتمالا خرداد ماه این کار و بکنیم.از اونجا که بودن اسباب توی خونه در زمان نقاشی هم دردسر داره هم پروسه رو طولانی میکنه خونه بغلیمون که خالی شد مبل و وسیله های از این دستو میبریم اونجا و بزرگا رو...
-
اولین اقدام برای اومدن عید
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1391 13:16
فکر کنم اولین کار من برای تحویل گرفتن سال جدید خرید مقداری گوشت قرمز و چرخ کردن و بسته بندی و جا دادن در فریزر بود که دیشب انجام شد. اوهوم راستش تمامی موجودی گوشت چرخ کرده تموم شده بود دیگه و باید میخریدم.میدونین که چقدر وجود این ماده در منزل مهمه برای آشپزی سریع السیر پس به این ترتیب منم وارد فاز کارای مربوط به عید...
-
؟!
شنبه 5 اسفندماه سال 1391 11:35
از دیشب یه چیزی همش جلوی روی من رژه میره و اون چیز یک علامت سوال گنده است بهمراه یک علامت تعجب طویل. چرا؟ الان میگم من نمیدونم چرا همسری برای منزل مادرشون یه مبلمان ۸و نیم میلیونی رو راحت میخرن عین آب خوردن ولی اگه بنده بخوام به وسایل و لوازم خونه چیزی اضافه کنم (مثل تابلو فرشای پارسال) این مکالمه ادا میشه : من مایل...
-
هدیه
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 11:27
هدیه دادن و گرفتن برای مناسبتها برام خوشاینده.خیلی از آقایون یا واقعا خودشون همین حس رو دارن که هدیه میدن یا بخاطر خوشحال کردن طرف مقابلشون این کارو میکن هر چند خودشون اهلش نباشن و به مناسبت برای هدیه دادن اعتقادی نداشته باشن همسر ما هم از دسته دوم بشمار میره و معتقده هدیه دادن مناسبت نمیخواد و اصلا مناسبت معنا و...
-
برگشتم
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1391 10:50
برگشتم از سفر.سفری متفاوت و دل انگیز به یه گوشه دیگه دنیا... جایی که نظم هست.حقوق شهرو.ندی رعایت میشه.اکثریت از این خدمات به یک صورت استفاده میکنن.مردم فرقی با هم ندارن.تفریح هست.آرامش هست.زندگی هست درعوض دغدغه وجود ندارد چون خیلی مسائل دست و پاگیر و الکی اینجا وجود ندارد. خوش گذشت.باید فکر کنم به چیزایی که دیدم و یاد...
-
سفر جدید
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 13:26
دوشنبه که بیاد صبح زود عازمیم به خواست خدای بزرگ تا دو هفته مهمون سرزمین جدید هستیم.سفری که اولین هدفمون دیدار خواهری گل و خونه و زندگی قشنگشه الهی همه سفرها رو تا اخر همراهمون باش و تنهامون نذار ممنونم از صمیم قلب
-
سین بانو دوست خوبم
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 10:50
وقتی یه دوست بدون اینکه انتظار داشته باشی به یادته وقتی یه زمانی که اصلا توقع نداری یه بسته دریافت میکنی با آدرسی کیلومترها دورتر و یه علامت سوال گنده میاد توی کله ات که این برای منه؟ شاید اشتباه شده باشه! و بعد که اسم قشنگ دوست رو میبینی که روی پاکت نوشته شده و شک میکنی که بله... این دوست همون سین بانو ی آروم و متینه...
-
سفر
شنبه 30 دیماه سال 1391 07:59
اونقدر فکر و ذهنم مشغول هست که نیام اینجا بنویسم.مرسی که به یادم هستین گاهی وقتا با خودم فکر میکنم من کی تصور میکردم زندگی مشترک و شخصی خودم و موارد مرتبط بخواد اینقدر مسئولیت و تعهد رو به من یادآوری کنه! منظورم گرفتار شدن و موندن توی اجبار و سخت گذشتن نیست.منظورم اینه که نحوه گذران روزها و شبها و فکر و کارهات همه در...
-
زمستون
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 11:45
برف سپید ... زمستونی که خیلی بهش حس خوبی دارم... سفری که دور از انتظارم بود و داره جور میشه... دیداری که آرزوم بود با خواهر عزیزم که اون دور دوراس و به لطف خدا مهیا میشه... دختری نازی که کمتر از ۱ ماه دیگه ۵ ساله میشه و من اصلا باورم نمیشه این همون فسقلی توی بغل سالهای قبل یود... و یه پیشنهاد سفر خارجی دیگه از همسر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 07:41
میلاد مسیح مقدس مبارک
-
امروز ۱۲/۱۲/۱۲
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 13:17
خیلی وقته ننوشتم اینجا اصلا فرصت ندارم دوباره درگیر یه سری کارهای کشدار و زیاد شدم فکر میکردم اگه تجهیزات و وسایت خونه رو بگیرم راحت شدم..نخیر.....نصباشون مونده فقط کابینتا دو روز وقت برد بقیه چیرا رو هم بنده باید بیفتم دنبالش تا انجام بشن کادوی تولد امسال ما هم یه سفر خارجه بود که اگه خدا بخواد میریم دیار خواهری کلی...
-
یه پست نوشته شده از قبل:ماجرای عروسی
سهشنبه 7 آذرماه سال 1391 10:53
وای.چه عروسی بود دیشب.دم غروب که از آرایشگاه زدم بیرون انگار شیر آسمونو باز کرده بودن و یکریز بارون میومد.شرق شرق روی سقف ماشین صدا میکرد.رسیدم خونه اذون مغرب بود.باید دخترک رو هم آماده میکردم.به برکت وجود مامان که مسئولیتش رو از ظهر عهده دار بود لباسش اتو شده بود.کمی خوابیده بود.عصرونه هم خورده بود.مرسی مامان...
-
۵ آذر : روز من
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 10:08
آبان که گذشت... هر چی بود و نبود... اما آذر ماه منه.یه حس خوب دارم نسبت به ماهی که توش متولد شدم حدود 1 سال از شروع رژیمم گذشت که بسیار عالی بود و نتیجه روحی و جسمی خوبی برام داشت و من واقعا مزه خیلی از تغییرات خوشایند رو توی زندگیم حس کردم بیخود سنگین شده بودم.الان ثابتم.یه وقتایی هوس میکنم 2-3 کیلوی مونده تا ایده آل...
-
تعطیلات
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 11:16
وقتی تعطیلاتی در پیش داریم هی دلمون میخواد برنامه ریزی کنیم واسه سفر و استفاده بهینه دلم میخواد برم شمال.دلم واسه سبزی و جنگلها و بارونش تنگ شده دلم ماهی سرخ شده و زیتون پرورده و میرزا قاسمی منحصربفردش رو میخواد الهی شکر امروز اینجا هم داره بارون میاد.حال منم خوبه نمیخوام تسلیم اون حس بشم که میگه بیخیال سفر! دلم...
-
آخرین واریز
یکشنبه 28 آبانماه سال 1391 13:17
آخی............ی بالاخره آخرین واریزی خونه هم انجام شد.کلی وسیله باید نصب بشن.احتمالا یه کفش آهنین و وقت بسسسسسیار و کلی هماهنگی برای اینکارها لازمه که کاش خدا بده ولی مهم اون نفسه بود که براحتی کشیده شد شکر خدا
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 آبانماه سال 1391 10:45
صبح اولین روز هفته.... باید شاد بود.باید پرانرژی بود.باید انرژی مثبت داد بشرطی که ... خودت انرژی مثبت دریافت کرده باشی از شب قبلش با چیزهایی که دیدی و تعجب کردی فهم یه ویژگی بسیار مهمه که در وجود برخی آدمها بسیار بسیار درجه پایینی داره حالا میخوان معلم اجتماع هم باشن... حیف بچه های ما که چقدر روی تربیتشون حساسیم فردا...
-
خورش فسنجون لعنتی
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 11:14
من معمولا خورش فسنجون دوست دارم و در طول چند سال اخیر که همیشه مامان یزشو خوردم و کیف کردم و سهم ناهار فردامم آوردم از عید امسال دو سه باری هست درست کردم از جمله دیشب از ساعت ۳ مرغهای تفت داده شده توی پیازداغ و زعفرون رو با گردوی چرخ شده گذاشتم پخت و خودمم بعد از ۱ ساعتی خوابیدن ساعت ۶ پاشدم.عطرش تمام خونه رو گرفته...
-
دستور آشپزی
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 09:06
و اما کوکوی گل کلم : مقداری گل گلم رو با گلهای جدا شده مبذاریم بخارپز بشه یا با آب خیلی کم و نمک و زودچوبه میپزیم.نرم که شد برمیداریم و آبکش میکنیم. کف تابه روغن زیتون و زعفرون میریزم و گل گلمها رو میچینم. من فلفل و آویشن هم بهشون میزنم.ادویه گرم برای زمستون مناسبه.کمی هم فشار میدیم که یکدست و فشرده تر شه. میذاریم تفت...
-
اتفاقات این روزها
سهشنبه 9 آبانماه سال 1391 13:27
- خیلی دلم میخواد بریم شمال.خیلی وقته نرفتم.قرار بود اخر هفته یه سفر ترتیب بدیم - کلی کار دارم توی خونه .یه نفر نظافتچی بهم معرفی کردن قراره فردا بیاد.خدا کنه خوب باشه و موندگار.دیگه حوصله کارای ناتموم و وقت گیر خونه رو ندارم - بافتنی دست گرفتم یه دامن پلیسه برای دخترکم.بافتنی آرومم میکنه.دوست دارم - مامان برای عید...
-
طرز تهیه غذا
شنبه 6 آبانماه سال 1391 10:59
چشم دوستان عزیز.براتون طرز تهیه اون غذاها رو میذارم.البته که خودتون هنرمندین ولی خوب با همین مواد اولیه بعضیامون غذاهای یه جور دیگه هم درست میکنیم که خوبه برای هم عنوان کنیم دیگه. خوراک مرغ: یه سینه بدون استخوان مرغ یعنی فقط فیله مرغ پهن و بدون برش رو داخی سینی باز کنین.روش پیاز و سیر و فلفل سبز یا رنگی ریز شده بچینید...
-
تنوع
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391 08:37
در راستای تغییر در برنامه غذایی وایجاد تنوع توی این هفته این کارا انجام شدن: - تهیه یه خوراک سینه بازشده مرغ پهن شده در تابه با ترکیبات سبزیجات معطر وسیر و پیاز و عدس و سیب زمینی و کلی ادویه و پنیر گودای محبوب، طبخ در تابه رژیمی - تهیه کوکوی گل کلم که بسیار دوست میدارم.همسری هم دیشب در پشتیبانی از این غذای ساده و کم...
-
شروع
شنبه 29 مهرماه سال 1391 07:48
امروز خوبه.حتماخوبه. چون دیشب بارون اومد. چون صبح لذت بردم از مسیری که پیاده طی کردم و اومدم چون هنوز بوی بارون میومد چون همه جا تمیز شده بود و مرطوب دیروز گذشت.ولی سخت...همش صحبت....همش .... ولی مهم نیست من دوست دارم فکر کنم نتیجه اش خوب بوده من زندگیمو دوست دارم و برای حفظش تلاش میکنم میخوام یه جا گوشه یه دفتر...