این چند روز تعطیلی ما به بهترین وجه ممکن گذشت.چطوری؟
اینطوری:
- نظافت خونه در حد خونه تکونی
- سردرد و سرگیجه و بلاتکلیفی تا بهتر شدن
- حالت تهوع....
ببخشید دیگه ادامه نمیدم...
انرژی و گرمای یه خونه دانشجویی به دانشجوهای پر شروشور اونه وگرنه اونچه که معمولا اتفاق می افته مشتی وسایل اضافی از این خونه و اون خونه برای رفع نیازهای ابتدایی اونجا مستقر میشن.نه مبلمان خاصی داره نه ظروف شیک نه نظافت کامل و موردپسند ولی رویهمرفته برام دلنشین بود.
من که هیچوقت خونه دانشجویی نداشتم ولی دلم برای اون روزها و التهاب امتحان و کلاس های درس و پروژه ها و بچه های اون روزا تنگ شده حسابی.