ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

آرزو...

میدونم قرار نیست همه آرزوها برآورده بشن 

میدونم نمیشه همه چیز اونطور که باید، اتفاق بیفته و انجام بشه 

میدونم سلیقه،منش و شخصیت و طبقه اجتماعی افراد و خانواده ها با هم فرق داره 

میدونم  ظاهر با باطن توی این دنیا همیشه کلی فاصله داره 

میدونم هست و نیست ها از باید و نبایدها کلی دورن 

میدونم لازمه برای گرفتن هر تصمیم مهمی به انواع و اقسام روشها تحقیق کرد.خوندن، شنیدن،دقت کردن،پرسیدن و مقایسه کردن.و هر چی درجه اهمیت این تصمیم بالاتر بره لازمه تلاش و دقت و انرژی رو برای یافتن بهترین گزینه و انتخاب به کار برد مخصوصا اگه اون مهمترین تصمیم زندگیت باشه و دیگه ادامه زندگی خودت و آینده و نسل بعدت بر اساس اون خواهد بود. 

میدونم ازدواج مهمترین و سخت ترین انتخاب زندگیه و همه خودشونو به تکاپو میندازن تا درست انتخاب کنن چون امیدوارن راهی رو شروع میکنن که برگشتی توی کار نباشه

میدونم خیلی چیزها رو  ... 

فقط اینو نمیدونم که چرا آدمی پیدا میشه که با علم به همه این واقعیتها و در کمال سلامت عقل و روح و در جایگاه اجتماعی بسیار متناسب وحتی ایده آل این روزگار اینجوری تصمیم میگره: فقط براساس احساساتش و رویاها و تصوراتش... 

یعنی موندم ها.... 

هرچند به اجبارحضور دارم و تبریک خواهم گفت و کادو میدم (بنا به وظیفه) ولی متاسفم که کسی با دست خودش همه چیز خودش و خانوادشو فدای یه چنین انتخابی میکنه... 

چه زیبا بود همه از ته دل راضی باشن

با خواهرکم

- خواهرک پیشمونه.هرچند ۱۰-۱۲ روزی گرفتار عوارض ویروس و آلودگی هوا و بیحالی بود و هیچکدوم مزه اومدنش رو حس نکردیم. ولی واقعا حضورش توی این روزها بهترین هدیه خدا بود برای ما. سپاسگزارتم خدای خوبم

- اینکه هروقت یه خرید خیلی ناقابل براش کنار گذاشته باشی...یا براش مقداری تره و ریحون باغچه خودتو خشک کرده باشی یا یه سبد انگور عسگری توی پاییز رو تبدیل به کشمش کرده باشی که اگه هوس کرده بود ... که بتونه همراهش ببره و ...یا اینکه بهش میگی این سوغات استانبول بهار یا آستارای تابستون یا آذربایجان دم پاییزه  و ....با عشق بغلت میکنه و چشمه اشکتون جاری میشه که هیچ قدرت توصیفشو ندارم....همه اینها باشکوهترین لحظات منه... 

این روزها هم شادم و میخندم هم گریه ام میگیره از شوق درکنار هم بودنمون ولی یاد رفتنش که می افتم که یکی از روزهای بعدی میخواد راهی بشه و این راه دور رو تنها بره با بار دلتنگی دلم فشرده میشه 

اما خدارو شکر میکنم به ایمانی که در درونشه...به استحکام و قدرتی که خداوند بهش بخشیده...به آینده روشنی که خودش و همسرش و بچه آینده شون در اونجا خواهد داشت...به الگو بودنش برای بچه های ما...به همه و همه...خدایا شکر 

خدایا شکرت که بهترینها رو برای بنده هات رقم میزنی.حالا حالا ها مونده که من حکمت تمام این اتفاقات اطرافمرو درک کنم ولی فقط میگم شکر...