ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

شروع

امروز خوبه.حتماخوبه. 

چون دیشب بارون اومد. 

چون صبح لذت بردم از مسیری که پیاده طی کردم و اومدم 

چون هنوز بوی بارون میومد 

چون همه جا تمیز شده بود و مرطوب 

دیروز گذشت.ولی سخت...همش صحبت....همش .... 

ولی مهم نیست 

من دوست دارم فکر کنم نتیجه اش خوب بوده 

من زندگیمو دوست دارم و برای حفظش تلاش میکنم 

میخوام یه جا گوشه یه دفتر چیزایی بنویسم که هیچ وقت از یاد نبرمشون 

اینو فهمیدم که خودم برای زندگیم باید از همه مهمتر باشم.فداکاری بیهوده آدمو بدهکارهم میکنه 

امروز برام یه شروع دیگه اس. 

خدایا شکرت

نظرات 3 + ارسال نظر
ساینا شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ب.ظ


وقتی بارون میاد من کلی ایده و هدف میاد تو ذهنمممم

انگار سال از نو شروع میشه واسم

وقعا.....

فلفل خانم یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:17 ب.ظ http://fellfooli.persianblog.ir

وااای چه پست پر انرژیی آدم یه حس خیلی خوبی بهش دست میده. دلم واسه بااارون خیلی تنگ شده

گیتی دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:09 ب.ظ http://gitiii.blogfa.com

کسی میخواهد برای زندگیش خسته کننده اش انگیزه ای پیدا کند وصدای خنده هاوگریه های کودکی سکوت کش دار وخسته خانه اش را بشکند 10 سال است برای رسیدن به این آرزو تمام راه های ممکن راامتحان کرده و به نتیجه نرسیده حالا دکتر بهش پیشنهاد کرده از طریق اهدا تخمک شاید این آرزو محقق شود و این دوست حاضر است از کسانیکه شرایط لازم را دارند با پرداخت مبلغی کمک بگیرد
کسانیکه مایل به این کار هستند می توانند با تلفن 09360743916تماس بگیرند یا با مراجعه به وبلاگ اینجانب کسب خبر نمایند
دوست عزیز جسارتا از وب شما کمک گرفتم یکی بخاطر روحیه ای بود که در شما سراغ داشتم واینکه وب پر مخاطبی داری بهرحال اگر به این نتیجه رسیدی که جایش در وبلاگ شما نیست وآنرا نمایش ندهید نظرم در مورد شما عوض نمیشود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد