ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

سفارش برادر

چندبار که باهاش تلفنی صحبت میکردم همش میگفت کی حوصله بارداری و زایمان و شیردهی و شب نخوابی دوباره داره؟10 ساله که من بچه داری رو فراموش کردم.من که اصلا دیگه بچه نمیخوام!

اواخر پارسال یهو فهمیدم دومی رو بدنیا آورده و پسرها دو تا شدن.بهش زنگ زدم واسه تبریک.خیلی راحت گفت سفارش پسر اول بوده بسکه روی مخ ما راه رفته که من داداش دوست دارم و ما هم تسلیم شدیم!

چند روز دیگه پسر 6 ماهه رو میسپره به پرستار و دوباره باید بره سر کار!

نظرات 2 + ارسال نظر
سیندخت دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ق.ظ

بسلامتیشون و مبارکی ایشالا
از دست این بچه ها! البته حقم دارن... تنها موندن براشون سخته

پری دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد