ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

خونه تکونی سال ۹۰

و اما.... خونه تکونی ما هم رسما از دیروز شروع شد اونم با شستشوی پرده ها که البته مال پذیرایی باقی مونده.تمام پنجره ها و شیشه ها تمیز شدن.

دو تا فرش هم شامپو کشیده شد و دوسه تا پتو و روفرشی و پادری شسته شد.سرویس هاهم با جرمگیر تمیز شدن.از اونجائیکه من بیچاره کار هر کسی رو قبول ندارم باید خودم دوباره در روزهای آتی مطابق میلم این بخش رو توی برنامه داشته باشم.

اتاق دخترکم تمیز شده و دیگه کارخاصی نداره جز نصب پرده و  تغییر چیدمان تخت و پارتیشن و کمدش. هورا........... البته از همکاری دوکارگر محترم کمال تشکر رو دارم.

مونده کمدها و کابینتها رو بریزم بیرون و دوباره بچینم.یخچال و فریزر رو هم همینطور و دیوار ها و کف آشپزخونه رو بشورم.پرده ها رو اتو و نصب کنم.و کار بزرگ باقیمانده شستشوی دیوارهاست که امسال نمیدونم چرا اینقدر تیره شدن و لازمه بخارشوی عزیز رو بکار بگیرم.نتیجه اش محشره. 

دیشب از درد دست چپم بابت کشیدن  دیوار اتاق خواب نمیخوابیدم.دیوارهای هال و پذیرایی هم مونده . 

حس خوبی دارم.امسال زودتر شروع کردم و ایشالله زودتر تموم بشه.دوست دارم قاطی جنب و جوش خیابونا و خرید بشم حتی برای چیزهای جزئی نه اینکه هی به کارای ناتموم خونه بپردازم و ذوق این روزهای آخر سال رو از دست بدم. 

برنامه سفر هم با صحبتهای همسری مطابق میل من نخواهد بود.

نظرات 4 + ارسال نظر
بانو شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://heartplays.persianblog.ir/

خسته نباشی...
چرا کار دیگران رو قبول نداری.. من که استقبال می کنم شدید...

سیندخت یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ

خسته نباشی گلم...
خوب کاری کردی شروع کردی

فلفل بانو یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ب.ظ http://pepperandsald.persianblog.ir/

گفتی خانه تکانی و کردی کبابک خانه تکانی ما که نصفه و نیمه به حال خودش مونده

پوپک دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ

اواااا آرامیس؟؟؟ سال 89 کجا بود؟90 دخترم

اوا.....سرفه.... اصلاح میشود.حق با شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد