ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

خوب به مبارکی و میمنت ..... به سلامتی(مثل مقدمه خطبه های عقد شد نه؟) 

از امروز رژیم بنده شروع شده است 

گفتیم بگیم لال از دنیا نریم. 

ضمنا ظاهرشدن اینجانب در نقش کوزت در منزل در دو روز گذشته تا پاسی از نیمه شب ادامه داشته.طوریکه در آخرین مرحله شستشوی کف آشپزخونه با شومای رقیق شده به جهت زدودن سیاهی دوده آبگرمکنی که مشعلش نیمه میسوخت و جسارتا دبلیو سی (بخاطر استفاده از ان محیط برای شستن دودکش تبدیل )به وسیله جرمگیر با وایتکس و پودر شستشو و برس مخصوص و استنشاق هوای بسیار نامطبوع و سوزاننده این مواد علیرغم استفاده از ماسک ضخیم  و تحمل سردرد دمار از روزگار ما درآورده 

بعد هم  تحمل2-3 ساعتی یه کلاس اجباری مزخرف نفسگیر بود

غول

خونه بهم ریخته است. چیزهایی سرجاشون نیستن. 

نظافت خونه هم همیشه یه غوله که بیشتر از زمانش، دلهره انجام نشدنش مطرحه. 

بادمجونهای نمک زده در انتظار شستن و آبکش کردن و سرخ شدنن 

فرشها به امید جاروکشیدن 

ساکهای سفر منتظر خالی شدن و جاخوش کردن توی انباری تا سفر دیگه 

ماشین لباس شویی پر از لباس شسته شده که باید پهن بشن  

اتاق دخترک بهم ریخته  و شلوغ.چون هر روز صبح با پدر کلی سر لباسی که باید انتخاب کنه و بپوشه کل کل دارن و همیشه مثل یه موج اومده به ساحل انواع بلوز و شلوارها و پالتو  و کاپشنها به جاهای مختلف خونه پرت شده ان.

میزغذاخوری سالن شده میز وسیله های مختلف.یعنی بدرد تنها چیزی که نمیخوره نشستن پشتش و غذاخوردنه

آینه ها و وسایل نیاز به دستمال کشی دارن

آبگرمکن هم دوده گرفته این هوا و نیاز به تعمیر داره

دلهره شام هر شب و ناهار فردا رو بخاطر شخص شخیص همسر و دخترک دارم.فکر کنم اگه بخاطر اونها نباشه به خوردن نون خالی اکتفا میکنم بس که هی ذدغدغه این قضیه رو دارم.چاره ای نیست

هنوز بگم...

اما...

سرویسها تمیز و براقن.

لباسها شسته شدن.

خریدهای یخچال انجام و سرجاشون چیده شده.

غذای خوب و مقوی همیشه اماده است توی این خونه

زیر و بم خونه نظافت زیرسازی نمیخواد (درحد خونه تکونی)و درحد جارو و دستمال کشی معمولی کفایت میکنه و میشه عین دسته گل

بله ... گفتم این طرف قضیه رو هم نشون بدم عزیزان

راستی از شنبه گذشته برنامه رژیم اماده است ولی انصافا اصلا برام مقدور نشده برم و بگیرم و اجرا کنم.بلکه امروز...

نتیجه سفر

البته که تحمل رنج سفر بسی ارزش داره  وقتی:

- آب و هوا عوض میکنی 

- قدر امکانات زندگی و نعمتهای خدادادیتو بیشتر میفهمی 

- دلت برای خونه خودت و با خیال راحت گشتن و نشستن و خوابیدن توش تنگ میشه 

- همسری به قول خودش عمل میکنه و ..... بله دیگه طلاها رو میگم که قبلا درباره اش نوشته بودم 

 

پ.ن: چند روزی رفتیم سفر به خطه جنوب