خوب معلومه منم مثل همه مشغول تکوندن خونه و زندگی ام.البته در این راه پیشرفتهای خوبی حاصل شده ولی خوب تا پایان راه مقادیر قابل توجهی از امور مخصوص و خریدها و تهیه هفت سین محبوب و تغییر چیدمان مختصر در خونه باقی مونده
و خداروشکر میکنم همزمان با درک طبیعت از بهاری که بزودی میرسه...همراه بابرگهای نرم و سبز روشن و ریزی که روی شاخه های درختهای حیاطمون جای خودشونو باز کردن...همقدم پیازچه های چیده نشده و سرما زده و زیر یخ مونده ای که ظرف چند روز گذشته سرپا شدن و خودشونو بهاری کردن...و جوونه های ریز بوته های رز زیبامون که دارن خونمایی میکنن... همنفس هوای ملسی که مهمون آب و خاکمونه و به عشق نفس کشیدنش در و پنجره ها رو تا میتونیم باز میذاریم که خوب پذیراییش کنیم و بوی زمستونو با خودش از بین ببره....
منم میفهمم بهار داره میاد
همه جا شوق اومدنش رو دارم حس میکنم
و از صمیم قلب میگم:
الهی شکر