خوب...بعد از مدتها اومدم بگم که ...
خواهری رو فرستادیم و رفت .بعد از یک ماه و چند روزی که پیشمون بود و اتفاقات مهمی توی زندگیمون افتاد که ختم به خیر شد از دیشب سرخونه و زندگیشه.طفلک کلی اضافه بار داشت و وقتش گرفته شد بابت جابجایی و بسته بندی دوباره وسایلش و البته یه کارتن پر هم از سوغاتیای خوشمزه کشورمون رو پس فرستاد تا بعد ببره.
اتفاق خوب این روزها هم که دیگه دلم میخواد همش از شادی و خوبی حرف بزنیم عقد برادرم بود که بالاخره علیرغم مخالفت خانواده خودم انجام شد و همراهیش کردیم
از الانم به فکر کارهای خونه تکونی ام و دلم میخواد خیلی سریع همین روزها انجام بشه و مابقیش به چشیدن حس خوب آماده شدن برای عید و انتظار نو شدن طبیعت و هوای پاک بهاری بگذره.
حس خوبی به روزهای آینده دارم و شما رو هم در این حس خوب و طراوت و احساس بوی بهاری که بهمین زودی از راه میرسه شریک میکنم.
روزهاتون شاد
زنده باشید
برقرار بشید