ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

با خواهرکم

- خواهرک پیشمونه.هرچند ۱۰-۱۲ روزی گرفتار عوارض ویروس و آلودگی هوا و بیحالی بود و هیچکدوم مزه اومدنش رو حس نکردیم. ولی واقعا حضورش توی این روزها بهترین هدیه خدا بود برای ما. سپاسگزارتم خدای خوبم

- اینکه هروقت یه خرید خیلی ناقابل براش کنار گذاشته باشی...یا براش مقداری تره و ریحون باغچه خودتو خشک کرده باشی یا یه سبد انگور عسگری توی پاییز رو تبدیل به کشمش کرده باشی که اگه هوس کرده بود ... که بتونه همراهش ببره و ...یا اینکه بهش میگی این سوغات استانبول بهار یا آستارای تابستون یا آذربایجان دم پاییزه  و ....با عشق بغلت میکنه و چشمه اشکتون جاری میشه که هیچ قدرت توصیفشو ندارم....همه اینها باشکوهترین لحظات منه... 

این روزها هم شادم و میخندم هم گریه ام میگیره از شوق درکنار هم بودنمون ولی یاد رفتنش که می افتم که یکی از روزهای بعدی میخواد راهی بشه و این راه دور رو تنها بره با بار دلتنگی دلم فشرده میشه 

اما خدارو شکر میکنم به ایمانی که در درونشه...به استحکام و قدرتی که خداوند بهش بخشیده...به آینده روشنی که خودش و همسرش و بچه آینده شون در اونجا خواهد داشت...به الگو بودنش برای بچه های ما...به همه و همه...خدایا شکر 

خدایا شکرت که بهترینها رو برای بنده هات رقم میزنی.حالا حالا ها مونده که من حکمت تمام این اتفاقات اطرافمرو درک کنم ولی فقط میگم شکر...

نظرات 2 + ارسال نظر
ساینا دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ

سفرش سلامت باشه...همینکه شاد و سلامت باشن ما خواهر بزرگها راضیم دیگه مگه نه خواهر بزگه؟

ممنونم عزیزم.آره دیگه چند سال بزرگتریمولی حس مسئولیت عجیبی نسبت به اونها در خودمون حس میکنیم

sinbanoo یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام دوست خوبم. ببخشید کامنتت رو تو وبلاگم تازه دیدم. مدتهاست زیاد نمیام سراغ وبلاگ ولی تصمیم گرفتم ازین به بعد بهش برسم. خیلی دلم سوخت که اینجا اومدید و ندیدمتون. منم خیلی دوست داشتم ببینم شما رو. دخترک نازنینتو ببوس به جای من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد