ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

چندوقته زیاد دارم میرم بهشت زهرا... 

امروز هم یکی از اقوام همسری عمرشو داده  به شما 

سرطان توی بدنش خیلی پیشرفت کرده بود 

بیچاره چند ساعت قبل از فووتش که دیدمش خیلی داغون بود 

خدا رحمتش کنه

نظرات 4 + ارسال نظر
ساینا!. دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:51 ب.ظ

خدا رحمتش کنه

خدا مامان خوبتو رحمت کنه

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:38 ب.ظ

خصوصی
میفهمت ارامیس..تو هم خواهرت رفته اون ور وموندی با یه عالمه دغدغه و دل مشغولی.
منم تجریح میدم مثل اونا زنهای خونه دار باشم..به نظرم اونا خیلی موفقتر هستن

ساینا!. چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:41 ب.ظ

در موردخواهر لطف داری دوستم..ایشالله همه دغدغه های ما در مورد خواهر و برادرمون به خوشبختیشون منجر بشه...

سیندخت پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:17 ب.ظ

خدا رحمتشون کنه عزیزم...
ایشالا دیگه به شادی بری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد